هیچ زندگی مشترکی عاری از بحث و اختلاف نظر میان زوجین نیست، اما گاهی میزان این بحث ها به گونه ای از حد می گذرد که موجب سرد شدن زوجین نسبت به زندگی مشترکشان، بی تفاوتی آنها نسبت به مسئولیتشان در زندگی و باعث ایجاد محیط و شرایط نامطلوب برای ترییت فرزندان می شود. دعواهای میان زن و شوهر به دلایل مختلفی ممکن است ایجاد شود، این دلایل میتوانند از مسائل روابطی، اقتصادی، خانوادگی یا حتی فرهنگی باشند. عدم توجه به ریشه یابی علل ایجاد دعواها و تلاش نکردن جهت رفع آنها می تواند موجب تشدید بی وقفه اختلاف و بروز مکرر دعوا و تکرار روزافزون آن میان زوجین شود. در زیر برخی از علل شایع دعوا بین زن و شوهرها را عنوان می کنیم.
۱ -اختلاف زن و شوهر درباره مسائل مالی
اختلافات درباره مسائل مالی میتواند یکی از شایعترین عوامل بروز دعواها بین زن و شوهر باشد. این اختلافات معمولاً از عوامل زیر برمیآیند:
– بودجه و مصرف: این اختلافات ممکن است ناشی از این باشد که هر یک از زن و شوهر دارای دیدگاه و سبک مصرف مالی متفاوتی هستند. یکی از آنها ممکن است پول را برای لذتهای فوری مصرف کند در حالی که دیگری به پسانداز و سرمایهگذاری تمایل دارد.
-بدهیها: وجود بدهیهای مالی میتواند منبع اختلافات بین زوجین باشد، به خصوص اگر یکی از آنها دچار بدهی بزرگی شود که بر زندگی مشترک آنها تاثیر بگذارد.
-استفاده از منابع مالی: این ممکن است به دلیل استفاده نامناسب یکی از زن یا شوهر از منابع مالی مشترک و ایجاد نارضایتی دیگری باشد. مثلاً یکی از آنها احساس میکند که دیگری بیش از حد هزینه میکند یا برعکس.
-طرح و تصمیمگیری درباره مسائل مالی: عدم توافق در مورد اولویتها، سرمایهگذاریها، هزینهها و بودجه خانواده میتواند منجر به اختلافات مالی و بروز دعواها شود.
این اختلافات مالی نشاندهنده اهمیت مدیریت مالی مشترک و یافتن راهحلهای مشترک برای مدیریت مالی است. از ارتقاء ارتباط و ارتباط موثر برای حل این اختلافات میتواند کمک بزرگی به جلوگیری از بروز دعواها و افزایش سطح هماهنگی و تعامل میان زوجین داشته باشد.
۲- دعوا بین زن و شوهر به دلیل کمبود ارتباطات
کمبود ارتباطات یکی از عوامل مهمی است که میتواند منجر به بروز دعواها بین زن و شوهر شود. این مشکل ممکن است به شکلهای گوناگونی بروز کند، از جمله:
-ناتوانی در بیان احساسات: زن و شوهر ممکن است نتوانند به درستی احساسات و نیازهایشان را به یکدیگر انتقال دهند. این میتواند منجر به نارضایتیها و اختلافات بیشتر شود.
-نقص در گوش دادن: اگر زن و شوهر توانایی گوش دادن به یکدیگر را نداشته باشند، احتمال مشکلات بیشتر در ارتباطات آنها افزایش مییابد. گوش دادن فعال به نیازها و احساسات همسر از اهمیت بالایی برخوردار است.
-فاصله احساسی: فاصله احساسی بین زن و شوهر ممکن است منجر به کاهش احترام متقابل و افزایش تنشها در روابط آنها شود.
-انتظارات نامناسب: انتظارات زن و شوهر از یکدیگر ممکن است در ناسازگاری با واقعیتها قرار داشته باشد که منجر به نارضایتیها و دعواها شود.
برای پیشگیری از این مشکلات، ارتباط موثر و باز کردن خطوط ارتباطی بین زن و شوهر بسیار حیاتی است. بیان آزادانه احساسات، گوش دادن به یکدیگر با دقت و توجه، و حفظ ارتباطات سالم میتواند به حفظ روابط زناشویی کمک کند.
۳- اختلاف زن و شوهر بر سر تقسیم کارها در خانه
تقسیم کارها در خانه نقش مهمی در روابط زناشویی دارد و ناتوانایی در توافق و تقسیم مناسب کارهای خانگی میتواند به بروز دعواها بین زن و شوهر منجر شود. برخی نقاط کلیدی در این زمینه شامل موارد زیر میشود:
-توزیع عادلانه و مطابق با توانایی: تقسیم کارها باید بر اساس تواناییها، زمان و انرژی زن و شوهر انجام شود. اگر یکی از زن و شوهر احساس کند که بار کارها ناعادلانه تقسیم شده است، این میتواند منجر به افزایش تنشها و دعواها شود.
-احترام به کارهای همدیگر: هر دو طرف باید به کارهای دیگری که انجام میدهند احترام بگذارند. ارزش دادن به تلاشها و کارهای همدیگر میتواند موجب افزایش همبستگی و احترام متقابل شود.
-توافق روشن: توافقات روشن و مشخص در مورد تقسیم کارها و وظایف خانگی، میتواند ابهامات را کاهش دهد و از بروز ناهماهنگیها جلوگیری کند.
-همکاری و تعامل: انجام کارهای خانگی به صورت همکاری و تعامل ممکن است روابط زناشویی را تقویت کند. از آنجایی که هر دو طرف احساس میکنند که در تصمیمگیری و اجرای کارها مشارکت دارند، احتمال بروز دعواها کاهش مییابد.
از این رو، تعیین وظایف خانگی و تقسیم کارها به شکلی که هر دو طرف احساس کنند عادلانه و منصفانه است، میتواند به حفظ صلح و توازن در روابط زناشویی کمک کند.
۴- اختلافات فرهنگی میان زن و شوهر
اختلافات فرهنگی در روابط زناشویی میتواند به عنوان یک عامل مهم و تأثیرگذار در بروز دعواها و تنشها بین زن و شوهر مطرح شود. این اختلافات ممکن است از دیدگاهها، ارزشها، رفتارها، تربیت، عقاید و عادات مختلف ناشی شود. برخی نکات کلیدی در این زمینه شامل موارد زیر میشود:
-ارتباط و تعامل: نقد یا عدم توجه به ارزشها و فرهنگ دیگری میتواند به عدم درک و تعامل ناسازگار منجر شود. برقراری ارتباط و تعامل متقابل و آشتیجویی با فرهنگ و ارزشهای دیگران میتواند به بالابردن درک متقابل و رفاه روابط کمک کند.
-تفاوت در تصمیمگیری: تصمیمگیریهای مختلف بین زن و شوهر ممکن است از تفاوت در فرهنگهای آنها ناشی شود. یافتن راهحلهای مشترک و توافق بر سر امور مهم میتواند به افزایش هماهنگی و کاهش اختلافات کمک کند.
– ارتباط با خانواده: تفاوتهای فرهنگی در تعامل با خانواده و دیگر اعضای جامعه میتواند به عدم درک و تنش در روابط زناشویی منجر شود. توافق و تعامل در مورد رفتارها و انتظارات فامیلی میتواند به تسهیل تعامل با خانواده و افزایش تفهیم متقابل کمک کند.
-تحمل و احترام: تحمل نقاط تفاوت و احترام به فرهنگ و ارزشهای همدیگر میتواند به حفظ صلح و توازن در روابط زناشویی کمک کند. از آنجایی که هر فرد دارای تجربه و فرهنگ متمایزی است، احترام به تفاوتها و شناخت بهتر یکدیگر میتواند به بهبود روابط زناشویی کمک کند.
به طور خلاصه، تفهیم و تعامل با اختلافات فرهنگی، توازن و تعادل در روابط زناشویی را افزایش میدهد و میتواند برای حفظ و تقویت این روابط بسیار موثر باشد.
۵- اختلاف و دعوا بین زن و شوهر به دلیل فشارهای خارجی
فشارهای خارجی میتوانند به عنوان عوامل مؤثر و تأثیرگذار در روابط زناشویی مطرح شوند. این فشارها ممکن است از محیط اجتماعی، خانواده، فرهنگ و حتی شرایط اقتصادی ناشی شوند. برخی نقاط کلیدی که ممکن است تأثیر گذار باشند عبارتند از:
-فشارهای اجتماعی: انتظارات جامعه و فشارهای اجتماعی ممکن است بر روابط زناشویی تأثیر گذار باشند. این فشارها ممکن است شامل انتظارات نسبت به نقشهای زن و شوهر، فشار برای داشتن فرزند، یا تجسم زندگی زناشویی ایدهآل باشد. این فشارها میتوانند به تنشها و اختلافات منجر شوند.
-نقش خانواده: فشارهایی که از سوی اعضای خانواده، از جمله والدین یا خویشاوندان، بر زناشویی تحمیل میشود ممکن است به تنشها منجر شود. انتظارات و فشارهای مرتبط با رفتارها، تصمیمگیریها و حتی زندگی مالی میتواند به اختلافات زناشویی منتهی شود.
-تأثیرات فرهنگ و اجتماع: تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی ممکن است به عنوان یک فشار خارجی روی روابط زناشویی تأثیر گذار باشند. مثلاً، تفاوت در انتظارات، ارزشها، یا رفتارها میتوانند منجر به سردرگمی و ناسازگاری در روابط زناشویی شوند.
-شرایط اقتصادی: فشارهای مربوط به شرایط اقتصادی میتوانند به عنوان یک عامل تأثیر گذار بر روابط زناشویی باشند. فشار برای تأمین نیازهای مالی، تفاوتها در نگرش نسبت به پول و مدیریت مالی میتوانند به اختلافات منجر شوند.
احترام به این نکات و ارتباط با یکدیگر در مورد چگونگی مواجهه با این فشارها و مدیریت آنها میتواند به حفظ و توانمندسازی روابط زناشویی کمک کند. فهمیدن و تعامل با این فشارها میتواند به بهبود توانایی مشترک برای مواجهه با چالشها و تقویت روابط زناشویی منجر شود.